"طراحی برای آینده"

پرداختن به آینده، روش‌های متعددی دارد. برخی از روش‌های مورد استفاده در آینده‌پژوهی عبارتند از:

طوفان فکری (Brain Storming)

طوفان فکری، روشی برای برانگیختن خلاقیت در یک گروه ‌است که برای تولید تعداد زیادی ایده در مورد یک مسأله، به کار می‌رود. در تکنیک طوفان فکری، ایده‌های جدید توسط یک گروه کوچک که در مورد یک موضوع خلاقانه فکر می‌کنند، تولید می‌شود. اعضای این گروه، یکدیگر را به پرورش ایده تشویق کرده و از انتقاد خودداری می‌کنند. طوفان فکری در شناسایی امکانات، فرصت‌ها و خطرات مفید است.

چهار قاعده‌ اساسی باید در طوفان فکری رعایت شود. رعایت این قواعد، منجر به هم‌افزایی گروه شده و نهایتاً باعث بروز خلاقیت می‌گردد. براین اساس، محدودیتی برای مطرح کردن ایده‌ها وجود نخواهد داشت و طی یک فرآیند طبیعی و بدون دخالت بیرونی، جمع، مستمراً به ایده‌های بهتر دست خواهند یافت. این قواعد عبارتند از:

  1. تمرکز بر کمیت: هرچه تعداد ایده‌هایی که تولید می‌شوند، بیش‌تر باشد، احتمال دست یافتن به یک راه‌حل اساسی و اثربخش، بیش‌تر است.
  2. اجتناب از انتقاد: اگر در مواجهه‌ اولیه با یک ایده، به جای انتقاد از آن، به توسعه و بهبود آن فکر شود، یک جو مناسب برای تولید ایده‌های غیرمعمول و بازشدن فکر افراد فراهم می‌شود و استفاده از این متد، سبب ایجاد دامنه‌ گسترده‌ای از راه‌حل‌های باورنکردنی می‌شود.
  3. استقبال از ایده‌های غیرمعمول: ممکن است ایده‌های غیرمعمول، رویکردهای جدیدی را نسبت به مسأله فراهم کنند و منجر به راه‌حل‌های بهتری نسبت به ایده‌های معمول شوند.
  4. ترکیب و بهبود ایده‌ها: می‌توان با ترکیب دو ایده‌ خوب، به ایده‌ای بهتر رسید که از هر دو ایده‌ قبلی کامل‌تر باشد.

نحوه‌ انجام این تکنیک به ترتیب زیر است:

  • تشکیل گروهی متشکل از 6 تا 12 نفر به همراه یک سرپرست یا هماهنگ‌کننده و یک منشی
  • ثبت موضوع مورد نظر بر روی تخته و توضیح در مورد آن برای افراد، توسط سرپرست یا هماهنگ‌کننده (بهتر است این موضوع چند روز زودتر به اطلاع افراد برسد)
  • یادآوری قواعد و اصول اجرای کار برای شرکت‌کنندگان توسط هماهنگ‌کننده
  • ارائه‌ ایده‌ها و نظرات به‌صورت گردشی؛ در هر نوبت فقط یک ایده باید بیان گردد و در صورت عدم وجود ایده، با گفتن واژه‌ بعدی، نوبت به دیگری واگذار می‌شود.
  • ثبت کلیه‌ ایده‌ها توسط منشی جلسه
  • اتمام مرحله ثبت عقاید در صورت گفتن کلمه‌ بعدی توسط تمام افراد
  • دسته‌بندی و جمع‌بندی نتایج

روش دلفی (Delphi)

به‌کارگیری روش دلفی عمدتاً با هدف کشف ایده‌های خلاقانه و قابل اطمینان و یا تهیه‌ اطلاعاتی مناسب به منظور تصمیم‌گیری است. روش دلفی، فرایندی ساختاریافته برای جمع‌آوری و طبقه‌بندی دانش موجود در نزد گروهی از کارشناسان و خبرگان است که از طریق توزیع پرسشنامه‌هایی در بین این افراد و بازخورد کنترل‌شده‌ پاسخ‌ها و نظرات دریافتی صورت می‌گیرد.

روش دلفی بر اساس رویکرد تحقیق دیالکتیکی یعنی: تز (ایجاد عقیده یا نظر)، آنتی‌تز (نظر و عقیده‌ مخالف) و نهایتاً سنتز (توافق و اجماع جدید) شکل گرفته است که سنتز، خود تبدیل به تز جدیدی می‌شود.

اساس و پایه‌ روش یا تکنیک دلفی بر این است که نظر متخصصان هر حوزه‌ علمی در مورد پیش‌بینی آینده، رساترین نظر است. بنابراین، اعتبار روش دلفی نه به تعداد شرکت‌کنندگان در تحقیق، که به اعتبار علمی متخصصان شرکت‌کننده در پژوهش، بستگی دارد. شرکت‌کنندگان در تحقیق دلفی از ۵ تا ۲۰ نفر را شامل می‌شوند. حداقل تعداد شرکت‌کنندگان بستگی به چگونگی طراحی روش تحقیق دارد. در این روش، هیأت‌هایی از متخصصان تشکیل می‌شوند که تعامل بین اعضاء، توسط رئیس یا ناظر هیأت انجام می‌شود. ارتباطات داخلی شرکت‌کنندگان به‌صورت ناشناس بوده و نظرات، پیش‌بینی‌ها و تمایلات به ارائه‌دهندگان آنها منتسب نمی‌شود. انتشار این اطلاعات بدون اعلام هویت ارائه‌دهندگان صورت می‌گیرد.

عناصر اصلی در روش‌های اولیه‌ دلفی عبارتند از:

  • ساختارسازی جریان اطلاعات
  • ارائه‌ بازخورد به شرکت‌کنندگان
  • عدم افشای هویت شرکت‌کنندگان

علیرغم تفاوت‌های قابل توجهی که در کاربرد تکنیک دلفی وجود دارد، معمولاً تحقیق دلفی با یک پرسشنامه که توسط یک تیم کوچک، طراحی شده و برای گروه بزرگ‌تری از متخصصان فرستاده می‌شود، آغاز می‌گردد. پرسشنامه‌ها به طریقی تنظیم می‌شوند که این امکان به وجود آید تا مخاطبین ضمن استنباط کردن و فهمیدن مساله‌ مطرح شده، واکنش‌های فردی خود را بروز دهند. وقتی پرسشنامه‌ها برگشت، طیف پاسخ‌ها و دلایلی که متخصصان برای پاسخ‌هایشان بیان کرده‌اند، مورد بررسی قرار گرفته و خلاصه‌نویسی می‌شوند. در این مرحله، مواردی که مرتبط با اهداف زمینه‌ تحقیق نباشد، حذف و از این طریق از مسائل منفی رایج در تعاملات داخل گروهی (مرتبط با حوزه روانشناسی اجتماعی) اجتناب می‌شود. پس از آن، گزارش خلاصه برای متخصصان فرستاده می‌شود. متخصصان اجازه دارند که پاسخ‌هایشان را بر اساس نتایج تغییر دهند و این نتایج دور دوم، مجدداً مورد ارزیابی محققان قرار می‌گیرد. بدین طریق در طول زمان و با پیشرفت کار، دیدگاه‌های مخاطبین با موضوع مطروحه تطابق خواهد یافت. این فرایند ادامه می‌یابد تا اینکه اجماعی در مورد نظرات حاصل شود یا مشخص شود که متخصصان به توافق نرسیده‌اند.

تجزیه و تحلیل روند (Trend Analysis)

هدف از این تکنیک، بررسی یک روند و شناسایی ماهیت، علل، سرعت توسعه و اثرات بالقوه‌ آن روند می‌باشد. روندها، الگوهای تغییر در پدیده‌ها و الگوها هستند که در طول زمان به وقوع می‌پیوندند. این روش در حقیقت پیش‌بینی آینده از روی قرائن و شواهد تاریخی است که تغییرات یک داده در گذشته نشان می‌دهد. تجزیه و تحلیل روندها به‌ویژه برای سنجش کارایی سیاستگذاری‌ها و نمایان ساختن مشکلاتِ در حال ایجاد، مفید است. نقطه ضعف عمده‌ این روش، ساده‌انگاری نهفته در آن است. در عمل، پیش‌بینی آینده به سادگی و با تعقیب روند گذشته‌ یک داده، بندرت امکان‌پذیر ‌است. این روش بیشتر برای مراقبت از داده‌هایی با تغییرات کند، مانند اطلاعات و آمار نفوس مناسب است.

بهتر است این روش در مورد بررسی آینده‌ موضوعاتی که نسبت به متغیرهای بیرونی، تغییرات فوری و سریع نشان می‌دهند (نظیر قیمت نفت) صرفاً به ‌عنوان یک بررسی مقدماتی به‌کار گرفته شود و از روش‌های دیگر آینده‌پژوهی به ‌عنوان روش اصلی استفاده شود. یک دوره‌ بحرانی (که طی آن تعداد گزینه‌های واکنش محدودتر خواهد بود) می‌تواند یک مرحله از روندهای تغییر باشد. با توجه به این موضوع، شناسایی هرچه زودتر یک روند، میزان انعطاف‌پذیری سازمان در تعامل با مراحل مختلف روند تغییر را افزایش می‌دهد.

تجزیه و تحلیل دقیق یک روند در اغلب مواقع، مورد نیاز است زیرا یک روند می‌تواند اثرات گوناگونی بر جنبه‌های مختلف زندگی بشر داشته باشد و شاید بسیاری از این اثرات، در ابتدا چندان واضح و آشکار نباشند. به عنوان مثال، افزایش طول عمر باعث افزایش تعداد افرادی می‌شود که باید منابع مختلفی برایشان فراهم شود و همچنین باعث افزایش تعداد کسانی می‌شود که می‌توانند به اقتصاد و جامعه از طریق پرداخت یا عدم پرداخت حقوق کمک کنند.

تجزیه و تحلیل پیشران‌ها (Drivers Analysis)      

برای شناسایی پیشران‌هایی که روندهای آتی را شکل می‌دهند، از این روش استفاده می‌شود. با این شیوه، می‌توان تعامل بین پیشران‌ها را مورد بررسی دقیق قرار داد و بدین طریق، پیشران‌های اصلی را که شکل‌دهنده‌ آینده هستند، تشخیص داد. از این روش می‌توان به‌ عنوان مبنایی برای تدوین سناریوها، نقشه‌ راه یا چشم‌انداز استفاده کرد. همچنین برای سنجش کارایی سیاست‌های اتخاذ شده و نیز برای پیش‌آگاهی از مشکلات در حال ایجاد نیز روش خوبی است. از چالش‌های پیش روی استفاده از این روش، کمّی کردن ارتباط بین پیشران‌های مختلف است.

دیده‌بانی آینده (Horizon Scanning)

دیده‌بانی در معنای عام عبارت است از زیر نظر داشتن یک حیطه‌ خاص با هدف شناسایی چالش‌ها و فرصت‌های آتی موجود در آن حیطه. دیده‌بانی علاوه بر آینده، برای موضوعاتی که در مجاورت زمانی با نمونه‌های فعلی می‌باشند، نیز انجام می‌شود. دیده‌بانی خصوصاً به منظور تعیین اولیه‌ حوزه‌های کلیدی جهت انجام تجزیه و تحلیل عمیق بعدی و تهیه‌ سناریو یا نقشه‌ راه برای آن‌ها، رویکرد بسیار مفیدی است.

دیده‌بانی، پایش مستمر تغییرات جهانی در زمینه‌های مختلف، بر پایه‌ بررسی نظام‌مند محتوای مطالب روزنامه‌ها، مجلات، پایگاه‌های اینترنتی و دیگر رسانه‌ها، به منظور کشف سیگنال‌های تغییر است. دیده‌بانان به جای پایش رویدادها بر پایش روندها یعنی تغییرات مستمر در طول زمان تمرکز می‌کنند (دیده‌بانی فرهنگی اجتماعی، دیده‌بانی فناوری و ...).

شبیه‌سازی و بازی (Simulation & Gaming)

در این تکنیک، شرایطی مشابه جهان واقعی، توسط افراد و نقش‌هایی که بر عهده می‌گیرند، شبیه‌سازی می‌شود. در این روش مانند بازی‌های کامپیوتری، از متولیان موضوع خواسته می‌شود که خود را به ‌عنوان بازیگران یک سناریو فرض کنند و در مورد واکنش‌های خود تصمیم بگیرند. بدین ترتیب این رویکرد، روش خوبی برای سیاست‌گذاران است تا نحوه‌ی تأثیر سیاست‌های فعلی خود را بر آینده و میزان کارایی این سیاست‌ها را در درازمدت، شبیه‌سازی کنند.

شبیه‌سازی می‌تواند حتی در یک مدل کامپیوتری شکل گیرد. با کار کردن با این مدل کامپیوتری، امکان مشاهده‌ تأثیرات تصمیمات بر مجموعه‌ای پیچیده فراهم می‌شود. این شیوه، روش خوبی برای تفهیم طیف وسیعی از مخاطبان درباره ماهیت پیچیده‌ تصمیمات و سیاست‌ها و ایجاد تصویر گسترده‌ای از تأثیر اجرای این سیاست‌هاست. به عنوان مثال در بازی‌های جنگ، ممکن است که سربازان واقعی تبدیل به بازیگران یک جنگ ساختگی شوند و این امر به آنها کمک می‌کند تا یک مبارزه‌ واقعی را درک کنند و به ژنرال‌ها نیز کمک می‌کند تا استراتژی‌ها و تدابیر مختلف جنگی را که ممکن است در آینده استفاده کنند، مورد آزمایش قرار دهند.

چشم‌اندازسازی (Visioning)

در این تکنیک، چشم‌اندازهای یک آینده‌ مطلوب برای یک فرد یا یک سازمان، به صورتی سیستماتیک خلق می‌شود. چشم‌اندازسازی، تجسم و ایجاد تصویری غنی و البته نه چندان دقیق از آینده ‌است. معمولاً این شیوه با مرور وقایع گذشته و بررسی وضعیت کنونی، آغاز می‌شود و به سمت تجسم آینده‌ مطلوب، پیش می‌رود و با شناسایی راه‌های خاص برای حرکت به سوی آینده‌ مطلوب پایان می‌پذیرد. شیوه‌ تجسم کردن چشم‌انداز، اغلب برای آماده‌سازی روش‌های برنامه‌ریزی و تعیین اهداف رسمی به کار می‌رود.

چشم‌انداز، بر خلاف سناریو که رد پا از اکنون به آینده در آن مشهود است، بیشتر شبیه پرش به آینده ‌است و لزوماً نمی‌توان نحوه‌ تدوین چشم‌انداز را دید. به همین دلیل اخذ تأیید ذینفعان برای شروع یک کار، صرفاً بر اساس چشم‌انداز، کاری مشکل است. برای مثمر ثمر بودن، چشم انداز باید مقرون به واقعیات و به دور از خیال‌پردازی باشد.

نقشه‌ راه (Road Map)

نقشه‌ راه، گام‌هایی را که باید برای نیل به یک هدف برداشت، تعیین می‌کند. طیف وسیعی از انواع نقشه‌ راه وجود دارد. به عنوان مثال یک نقشه‌ راه مربوط به تکنولوژی، معمولاً شامل ارزیابی موارد زیر است:

  • پیشران‌های اجتماعی
  • پیشران‌های علوم
  • تکنولوژی‌ها و کاربردهای آنها

نقشه‌ راه به گمانه‌زنی در کشف محصولات مختلف ممکن در آینده کمک می‌کند و در عین حال، بخش‌های کلیدی علوم مختلف را که برای ایجاد این محصولات لازم است نیز مشخص می‌کند. این روش به ویژه برای تعیین فهرست اقدام‌های لازم که باید برای ظهور یک فناوری جدید انجام شود، بسیار مفید است.

مدل‌سازی (Modeling)

در این تکنیک، از یک مدل به جای موردی که آزمایش کردن آن مشکل یا غیرممکن است، استفاده می‌شود. علاوه بر به کارگیری مدل‌های واقعی مانند هواپیما یا خانه‌های کوچک، مجموعه‌ای از معادلات ریاضی نیز برای بیان یک سیستم پیچیده به کار می‌رود. در ادامه می‌توان این مدل را وارد کامپیوتر نمود و در شبیه‌سازی عملکرد سیستم در شرایط گوناگون از آن استفاده کرد. به عنوان مثال، مدلی از اقتصاد ایالات متحده، می‌تواند اثرات احتمالی افزایش 10 درصدی مالیات را نشان دهد.

کاربرد این روش در بررسی آینده‌ یک سیستم و نیز جایی است که درکی از عوامل مؤثر بر تغییرات سیستم در طول زمان، وجود دارد. این روش، ابزار ارزشمندی جهت بررسی یک موضوع پیچیده است و در آن، بررسی‌ها بیشتر بر پایه‌ ادراک افراد صورت می‌گیرد تا شواهد. در نتیجه‌ استفاده از این روش، معیارهایی به‌دست می‌آید. این معیارها کمک می‌کنند تا تأثیر نسبی گزینه‌های مختلف ارزیابی شود، ولی در اتکاء به معیارهای به‌دست آمده از مدل‌ها، باید محتاط بود و محدودیت‌های آنها را در نظر داشت. نکته‌ مهم در این روش این است که برای ساختن و تنظیم کردن مدل‌ها، لازم است داده‌های خوبی در اختیار باشد.

سناریوپردازی (Scenarios)

توسعه‌ آینده‌ یک روند، یک راهبرد و یا یک رویداد غیرقابل پیش‌بینی، می‌تواند در قالب یک داستان یا طرح کلی، شرح داده شود. سناریوها تصاویری از آینده‌های محتملند که این تصاویر به نوعی به هم وابسته هستند. سناریوها، از اطلاعات مربوط به احتمالات و روندهای متنوع، تصاویری باورپذیر و سازگار از آینده ایجاد می‌کنند. هدف از به‌کارگیری سناریوها، ایجاد فضایی از ممکن‌هاست که در آن کارایی سیاست‌های اتخاذ شده در برابر چالش‌های موجود آینده در بوته‌ آزمایش قرار می‌گیرند. سناریوها همچنین کمک می‌کنند که هم چالش‌ها و هم فرصت‌های بالقوه ولی غیرمنتظره، شناسایی شوند و با کشف سیستماتیک چالش‌ها و فرصت‌های پیش رو، در خدمت تدوین استراتژی‌ها قرار می‌گیرند.

سناریوها تنها حدسیات درمورد آینده نیستند. سناریو‌پردازی کمک می‌کند تا بیاندیشیم چگونه در شرایط محیطی متفاوت آینده، پیروزمندانه به هدایت امور بپردازیم. تدوین مجموعه‌ای از چندین سناریوی متمایز و مقید کردن عدم قطعیت لایتناهی به یک حدومرز، برنامه‌ریزی سیستماتیک برای انجام اقدامات لازم در یک سازمان را ممکن می‌کند. معمولاً ۳ یا ۴ سناریو برای هر آینده‌پژوهی تهیه می‌شود تا تصمیم‌گیرندگان، در برنامه‌ریزی‌های خود از رویدادهای آینده که در سناریوهای مورداستفاده ممکن است از درجه اعتبار ساقط شوند، آگاه گردند.

برنامه‌ریزی بر پایه‌ی سناریوپردازی (مراحل سناریوسازی یا Scenario Building) را می‌توان به صورت موارد زیر در نظر گرفت:

  • آشکار شدن تصمیم
  • جمع‌آوری اطلاعات
  • شناسایی نیروهای پیشران کلیدی
  • آشکار کردن عناصر نسبتاً معین
  • شناسایی عدم قطعیت‌های بحرانی
  • تدوین سناریو
  • تحلیل تصمیم
  • انتخاب شاخص‌های راهنما

پس‌نگری (Back Casting)         

پس‌نگری با تصور آینده‌ مطلوب شروع می‌شود و سپس با تعیین قدم‌های لازم برای افزایش شانس رسیدن به آن آینده، ادامه می‌یابد. این رویکرد تنها زمانی عملی است که اهداف آینده به روشنی و به دور از هر گونه ابهام، تعیین شده باشند. در غیر اینصورت و در جایی که تعدادی اهداف بالقوه‌ متناقض وجود داشته باشند، به‌کارگیری متدولوژی سناریو، ارجحیت دارد.

تحلیل تاریخی (Historical Analysis)

در این شیوه، از رویدادهای تاریخی برای پیش‌بینی پیامدهای تحولات جاری استفاده می‌شود. در اغلب موارد می‌توان وضعیت فعلی را با یک یا چند موقعیت مشابه تاریخی مقایسه کرد. حمله‌ آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی از سوی برخی از مفسران با جنگ ویتنام مقایسه شده بود، به این معنی که جنگ عراق هم ناموفق و فاجعه‌بار بوده است.

ترکیب روش‌های گوناگون آینده‌پژوهی

معمولاً بهترین روش، بهر‌ه‌گیری از گستره‌ متنوعی از رویکردهای آینده‌پژوهی در یک پروژه است.

اولین گام در آینده‌پژوهی، کشف روندهایی است که هم اکنون در جریان هستند.

"آینده" ، "آینده پژوهی" ، "روند آینده‌پژوهی" ، "روش‌های آینده‌پژوهی" ، "پروژه آینده‌پژوهی" ، "طراحی برای آینده" ، "طراحی صنعتی" ، "پروژه‌ 6 طراحی صنعتی" ، "پروژه حال و آینده"