"نقد"
"نقد چيست" و نقاد كيست؟
نقد در لغت به معني جدا كردن دينار و درهم، سره از ناسره و تميز دادن خوب از بد و بهينِ چيزي را برگزيدن است و در زبان گفتار، به بهاي مال و غيره اطلاق ميگردد كه در هنگام خريد آن پرداخته ميشود.
نكتهاي كه از مطالعه در سابقه تاريخي لفظ نقد هم به معني حقيقي و هم به معني مجازي برميآيد اين است كه نقد و انتقاد، هيچ يك به معني انگشت گذاشتن روي عيبها و خردهگيري نيست و همانطور كه ممكن بوده است ناقدي در موقع تحويل گرفتن پول، تمام پول را قبول كند، يعني حتي يك سكه قلب و بد هم در آنها تشخيص ندهد و در عين حال نقد خودش را هم درست انجام دهد، همينطور ممكن است منتقدي پس از مطالعه اثري، هيچ ايرادي بهنظرش نرسد و جز گفتن خوبيهاي اثر، هيچ كاري نداشته باشد، اما باز هم كار او را انتقاد ميناميم و معتقديم كه وي، نقد خود را به درستي انجام داده است.
نقد و نقادي
نقد و نقادي، هنر متعالي را رواج ميدهد و محيط هنري سالمي را بوجود ميآورد. چه بسا بعضي نقادان، موجب تحول شگرفي در عالم ادبيات و هنر شدهاند. با اين وجود، گروهي انتقاد را حربه عاجزان دانستهاند، حربه كساني كه چون خود از عهده آفرينندگي برنيامدهاند، به خردهگيري بر ديگران پرداختهاند. چخوف (Anton Pavlovich Chekhov)، نويسنده روسي، نقادان را چون خرمگسهايي ميداند كه بر پيكر اسب مينشينند و او را نيش ميزنند و از شخم زدن زمين باز ميدارند.
حقيقت اين است كه نقد راستين، گذشته از اين كه گاه خود نوعي آفرينش هنري است، سازنده بوده و اهميت فراوان دارد. بنابر اين به طور خلاصه ميتوان نتيجه گرفت كه نقد يا بررسي ارزشها و بهاي واقعي هر اثر، با توجه به سطحي كه اثر در آن وجود دارد يا شرايط زماني و مكاني كه در آن خلق شده و يا وجود دارد، موجب تعالي و پويايي اثر ميشود. در حقيقت يك انتقاد كامل و بهدور از غرضورزي، موجب خلق و پيدايش گونههاي جديدي از آثار يا نمايان شدن گوشههاي پنهان و زواياي تاريك هر اثر هنري ميگردد.
وسايل و معيارهاي نقد
نقد را نميتوان دانش ويژه و مستقلي به شمار آورد، زيرا داراي محكهاي قاطع، علمي و ثابت نيست. يعني اساس و روند ثابت و متقني ندارد، بلكه اعتباري و ذوقي و متكي بر احساسات و عواطف است؛ يعني چيزهايي كه با مزاج علوم، سازگاري ندارد و احساسات، تباهكننده علوم است.
براي بيشتر علوم و فنون، معيارهاي مشخصي وجود دارد كه با شناسايي آن محكها يا معيارها، درستي يا نادرستي آنها، تميز داده ميشود. اما سنجش آثار هنري، تنها به ياري دو عامل اساسي انجام ميپذيرد:
1. ذوق سليم
2. تجربه بسيار
يعني عواملي كه نه داراي حد و مرز هستند و نه در همه افراد، به يك شكل و اندازه وجود دارند.
در اينجا معلوم ميشود كه نقد آثار هنري، تا چه حد دشوار است و اگر با كمي دقت، كنجكاوي و شناخت واقعي آثار همراه نباشد، نتيجه حاصل، دور از اعتماد خواهد بود؛ زيرا هنگاميكه مصالح ساختماني نامرغوب باشد، بنايي كه به دست ميآيد خللپذير و نامطمئن خواهد بود. البته اين سخن بدين معني نيست كه يكباره از نتايج نقد، نااميد شويم، زيرا به مدد ذوق و تجربه و شناسايي موارد ضعف و قدرت سخن و اثر ميتوان تا حد زيادي به قضاوت خود اميدوار بود.
در شناخت آثار هنري و ادبي، از دانشهاي ديگري نظير روانشناسي و جامعهشناسي نيز ياري گرفته ميشود. اما اين دانشها بر قلمرو همان ذوق و تجربه قرار دارد.
مشخصات منتقد
به طور كلي كسي شايستگي نقد هنري را دارد كه:
- به اصول سنجش و قضاوت آثار هنري و معيارهاي نقد، آشنايي كامل داشته باشد.
- بيطرف و بيغرض باشد.
- هدف از نقد را كه راهنمايي و خدمت است، از ياد نبرد.
- از شتاب در قضاوت بپرهيزد.
- نتيجه سنجش و قضاوت را پس از مطالعه دقيقِ تمام اثر، بيان كند.
- هر اثر را در سطح خود آن اثر، مورد نقد و سنجش قرار دهد.
- احساسات شخصي يا تمايلات ديگران را در قضاوت دخالت ندهد، حتي اگر اثري مورد پسند عموم قرار گرفته باشد، اما سستي ماأخذ و بياعتباري نسخه مورد استفاده، آشكار باشد يا نتايج اثر، بيارزش باشد.
- قضاوت درست را با شجاعت معمول دارد و نظر قطعي خود را ابراز دارد.
نقد ادبي
نقد ادبي، شناخت ارزش و بهاي واقعي آثار ابداعي و آفرينشهاي ادبي و نيز بررسي قواعد و اصول يا علل و عواملي است كه باعث ميشود اثري درجه قبول يابد و يا رد شده و مورد بياعتنايي قرار گيرد.
نقد ادبي، تأثير واقعي آثار ادبي را توجيه ميكند و خط سير ذوق و هنر را در هر زمان، معلوم ميدارد و آن را از وقفه و ركود باز ميدارد. شك نيست كه نقادان آگاه و بيداردل و بيغرض، مانع از آن ميشوند كه گزافهگويان، كالاي بيارج و بهاي خود را به جويندگان هنر، عرضه كنند. منتقد بصير و آگاه به مدد علم و منطق، در تهذيب و ترقي هنر، وظيفهاي مهم و مؤثر را بر عهده ميگيرد.
نقد هنری
هنر بدون نقد، مورد درک همگان قرار نمی گیرد و بدون انتقاد و نقادی، هنرمند پیشرفت نمی کند. اهمیت نقد و نقش آن در رشد و شکوفایی هنرها و افزایش درک و فهم مخاطبان بر کسی پوشیده نیست. دانستن نکات قوت و ضعف یک اثر، به هنرمند کمک می کند که معایب کارش را از میان بردارد و به جنبه های مثبت اثرش بیافزاید. از سوی دیگر مخاطب اثر نیز با دانستن جنبه های مثبت و منفی، قوت و ضعف یک اثر هنری را تشخیص می دهد و به سوی رشد فکری و دیدگاه درست هنری هدایت می شود.
بنابراین منتقد، کارکردی دوگانه دارد: هم آموزگار است و هم مصلح. آموزگار مخاطبان اثر هنری و مصلح کار هنرمند. در حقیقت منتقد پلی است که هنرمند و اثر هنری را به مخاطب پیوند می دهد. منتقد باید پیش از آنکه به نقد اقدام کند، بتواند هنر و اثر هنری را تحلیل کند.
مدل پیشنهادیِ فلدمن (Edmund Burke Feldman)، برای نقد آثار هنری، شامل چهار مرحلۀ کلی است:
در این مرحله، فهرستی از ویژگیهای بصری اثر که آشکار و بلافاصله قابل درک است، تهیه میشود. واژههای بهکاررفته در این بخش باید کاملاً بیطرفانه، حرفهای و دارای ارزش داوری باشند. استفاده از واژههایی مانند زیبا، هماهنگ و نامنظم که بارِ معنایی خاصی را به اثر میدهند، در این بخش توصیه نمیشود.
تمرکز بر جنبههای صوری (رسمی) عناصر اثر، اصول طراحی و دیگر ملاحظات رسمی مانند مواد، شیوۀ تولید، فرآیند طراحی، سبک طراحی، عملکردها و ... از ویژگیهای مرحله تحلیل آثار است. در این قسمت سعی بر این است تا با دریافت اطلاعات تکمیلی، جنبههای کاربردی اثر مورد مطالعه قرار گیرد و میزان سودمندیِ آن بررسی شود.
عواطف، احساسات و ادراکاتی که براساس ارتباط با اثر بهوجود میآیند، در این مرحله توصیف و تفسیر نمایید، مهمترین نکته در این بخش تطابق دریافت شهودی منتقد با ادعای طراح است. شیوۀ ارائه، برقراری ارتباط، انتقال مفاهیم، کارکرد مناسب و بهطور کلی عملکردهای اثر در این بخش مورد بررسی قرار میگیرند.
در این بخش به بررسی کلی نقاط قوت، موفقیت و شایستگی اثر پرداخته میشود. توجه به رفتار حرفهای و پرهیز از هرگونه دخالت تمایلات شخصی و دیدگاههای فردی، مهمترین نکته در این بخش است.
نقد آثار طراحی
نقد آثار طراحی یکی از پیچیدهترین ارزیابیها است. تمرکز نقد آثار طراحی، باید بر نتایجی باشد که کیفیت زندگی افراد را دستخوش تغییر مینماید. این نوع نقد، کاوشی است در مورد چگونگی تأثیر یک اثر طراحی در پاسخگویی بهتر به نیازهای مخاطبینی که از آن استفاده خواهند کرد و تمامی افرادی که تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت. هدف از نقد آثار طراحی، بهبود کیفیت طرحها، اعم از محصول یا خدمت است. برای دستیابی به نقدی موفق، لازم است از فرآیندی قوی و قابل دفاع و اصولی مشخص استفاده شود، از جمله:
- نقد یک اثر طراحی باید توسط افرادی نامرتبط با عوامل پدیدآورندۀ آن صورت پذیرد.
- نقد باید توسط افرادی که بهشیوۀ مناسبی چگونگی انتقاد سازنده را آموزش دیدهاند و در زمینۀ طراحی باتجربه هستند، صورت پذیرد.
- با استفاده از یک نظام چندرشتهای، میتوان دیدگاههای متفاوت طراحان و متخصصین خبره در زمینههای مختلف را برای ارائه یک ارزیابی کامل گردآوری کرد.
- تمامی موارد مربوط به اخذ تصمیمات، توصیهها، فرآیندهای بازبینی و بررسی باید در فضایی شفاف و عمومی صورت پذیرد.
- شیوۀ نقد و بررسی آثار طراحی باید در تناسب کامل با مفاهیم، دلایل و حوزههای زمانی و مکانی اجرای اثر و همچنین مطابق با فرآیندها و فناوری مورد استفاده در تولید اثر باشد.
- نقد مناسب در هنگام فرآیند طراحی بهمراتب تأثیر بیشتری بر اثر خواهد داشت، زیرا باعث عدم اتلاف وقت و هزینههای جبرانناپذیر میگردد. از سوی دیگر دستیابی به دلایل و شرایط طراحی پس از گذشت زمان، سختتر خواهد بود.
- نقد یک اثر طراحی بهمنزلۀ تصمیمگیری برای تغییر یا تأیید آن نیست؛ نتیجۀ نقد، ارائۀ توصیههای بیطرف برای طراحان و دیگر افرادی است که زمینههای پیدایش اثر را فراهم کردهاند.
- با نقدی علمی و هدفدار و توجه به استدلال و معیارهای عینی و پرهیز از اِعمال سلیقه، میتوان ارزیابی و بررسی یک اثر طراحی را ارزشمند نمود.
- یافتهها و توصیههای نقد باید بهوضوح برای طراح و دیگر افراد مرتبط با آن، قابل درک و شیوۀ استفاده از آن، بهروشنی بیان شده باشد.

"طراحی" ، "طراحی صنعتی" ، "نقد" ، "نقد آثار هنری" ، "نقد طراحی" ، "نقد در طراحی صنعتی" ، "نقد آثار طراحی" ، " نقد آثار طراحی صنعتی"